برنده بهترین بازی Meta Quest در سال 2022! "یکی از منحصر به فردترین و خلاقانه ترین بازی های VR تا کنون" - Polygon در سیارهای دور، برج ساعت برای همیش...
لطفا ورود برای تماس با این نویسنده
در دنیای وسیع و دائماً در حال گسترش واقعیت مجازی، یافتن عنوانی که هم نوآورانه باشد و هم عمیقاً درگیرکننده، تجربهای لذتبخش است. بازی "The Last Clockwinder" برای هدستهای متا کوئست، دقیقاً چنین عنوانی است؛ پازلی هوشمندانه و آرامشبخش که مکانیکهای منحصربهفرد خود را در قالبی از محیطی زیبا و داستانی دلنشین ارائه میدهد. این بازی نه تنها به پتانسیل واقعیت مجازی در ایجاد تجربههای غوطهورکننده واقف است، بلکه آن را به شیوهای خلاقانه به کار میگیرد تا ذهن بازیکن را به چالش بکشد و او را در جهانی از ماشینیسازی و بازسازی غرق کند.
شما در نقش جولی، دختری جوان که مأموریت دارد یک برج ساعت عظیم و مرموز را که در حال فروریختن است، نجات دهد، بازی میکنید. این برج زمانی محل زندگی و کار ساعتسازان بزرگ بود و اکنون طبیعت آن را فراگرفته است. هدف اصلی شما این است که با تعمیر و بازسازی مکانیزمهای پیچیده برج، انرژی را دوباره در آن به جریان بیندازید. اما این کار، تنها با نیروی دستهای شما امکانپذیر نیست؛ شما باید راهی برای خودکارسازی فرآیندها پیدا کنید و اینجا است که مکانیک مرکزی و انقلابی بازی وارد عمل میشود.
قلب تپنده گیمپلی "The Last Clockwinder" در توانایی شما برای ضبط و شبیهسازی اعمالتان نهفته است. هر کاری که انجام میدهید – برداشتن یک میوه، پرتاب کردن آن به سطل، یا چیدن یک گل – میتواند توسط یک "کپی" از خودتان ضبط و سپس به طور مداوم تکرار شود. این کپیها، موجوداتی مکانیکی هستند که دقیقاً حرکات شما را بازتولید میکنند. این مکانیک، نه تنها بسیار بصری و شهودی است، بلکه امکان ایجاد زنجیرههای پیچیده از اعمال خودکار را فراهم میآورد که چالشهای پازل را به اوج خود میرساند.
پازلهای بازی به گونهای طراحی شدهاند که به تدریج بر پیچیدگی آنها افزوده میشود. شما ابتدا با وظایف سادهای مانند جابجایی اشیاء از نقطهای به نقطه دیگر شروع میکنید، اما به سرعت متوجه میشوید که باید چندین کپی را به صورت هماهنگ و در زمانبندی دقیق به کار بگیرید تا به نتیجه مطلوب برسید. این فرآیند، نه تنها نیازمند تفکر منطقی و برنامهریزی است، بلکه خلاقیت و دید فضایی شما را نیز به چالش میکشد، زیرا باید مسیرها و تعاملات کپیها را در فضای سهبعدی تصور کنید.
رضایت حاصل از مشاهده یک سیستم پیچیده که با دقت طراحی کردهاید و اکنون به صورت روان و بینقص کار میکند، بینظیر است. دیدن دهها کپی که هر کدام وظیفه خاص خود را انجام میدهند و با یکدیگر همکاری میکنند تا یک هدف بزرگتر را محقق سازند، حس غرور و موفقیت خاصی به بازیکن میدهد. این لحظات، اوج تجربهی "The Last Clockwinder" هستند و نشان میدهند که چگونه بازی میتواند مکانیزمهای ساده را به چیزی بسیار بزرگتر و جذابتر تبدیل کند.
برج ساعت، خود یک شخصیت در بازی است. محیطها غنی از جزئیات هستند؛ از گیاهان و درختانی که دیوارها را پوشاندهاند تا مکانیزمهای قدیمی و زنگزده که به آرامی بیدار میشوند. حس انزوا و آرامش در برج حاکم است، اما در عین حال، فوریت نجات آن نیز محسوس است. طراحی هنری بازی، با رنگهای دلنشین و نورپردازی حساب شده، فضایی آرامشبخش و در عین حال کنجکاویبرانگیز خلق میکند که بازیکن را به گشت و گذار و کشف رازهای برج ترغیب میکند.
در کنار گیمپلی مبتکرانه، بازی داستانی ظریف و احساسی را نیز روایت میکند. شما در حین پیشرفت، پیامها و یادداشتهایی از ساکنان قبلی برج پیدا میکنید که به تدریج پرده از رازهای گذشته و دلیل سقوط برج برمیدارد. این رویکرد روایی، بازیکن را به عمق بیشتری از جهان بازی میکشاند و به پازلها و تلاشهای او معنای عمیقتری میبخشد. داستانی از امید، یادآوری و ارتباط انسانی که به آرامی در پسزمینه اتفاقات شکل میگیرد.
"The Last Clockwinder" یک مثال عالی از چگونگی بهرهبرداری کامل از قابلیتهای واقعیت مجازی است. تعاملات فیزیکی با اشیاء، دقت در گرفتن و پرتاب کردن، و امکان حرکت آزادانه در محیط سهبعدی، همگی به افزایش غوطهوری کمک میکنند. کنترلها بصری و روان هستند، و بازی به گونهای طراحی شده که کمترین میزان بیماری حرکت را ایجاد کند، حتی برای بازیکنانی که به VR تازه وارد هستند. حس حضور در برج، واقعاً ملموس و قابل لمس است.
یکی از نقاط قوت بازی، توجه به راحتی بازیکن در واقعیت مجازی است. گزینههای مختلفی برای حرکت و چرخش وجود دارد که به بازیکنان اجازه میدهد راحتترین حالت را برای خود انتخاب کنند. این انعطافپذیری، به همراه عدم وجود عناصر سریع و اکشن، "The Last Clockwinder" را به گزینهای عالی برای تجربههای طولانیمدت در VR تبدیل میکند، بدون اینکه باعث خستگی یا ناراحتی شود. این موضوع، نشاندهنده درک عمیق سازندگان از نکات ظریف طراحی برای VR است.
در میان انبوه بازیهای پازل VR، "The Last Clockwinder" با مکانیکهای منحصربهفرد خود برجسته میشود. در حالی که بسیاری از بازیها بر روی حل پازلهای ثابت تمرکز دارند، این بازی به شما امکان میدهد سیستمهای خودکار را *بسازید*. این تفاوت ظریف اما مهم، حس مالکیت و خلاقیت را به بازیکن میدهد. شما نه تنها یک پازل را حل میکنید، بلکه یک راهحل مکانیکی پویا و زنده را مهندسی میکنید که به طرز اعجابآوری رضایتبخش است.
این بازی برای هر کسی که به پازلهای فکری، بازیهای خودکارسازی (مانند Factorio یا Satisfactory اما در VR) و یا صرفاً به دنبال تجربهای آرامشبخش و خلاقانه در واقعیت مجازی است، به شدت توصیه میشود. اگر از حل مشکلات به روشهای نوآورانه لذت میبرید و از مشاهده نتایج تلاشهای خود به شکل یک زنجیره عملیاتی بینقص لذت میبرید، "The Last Clockwinder" قطعاً باید در لیست بازیهای شما قرار گیرد.
البته، هیچ بازیای بینقص نیست. برای بازیکنانی که به دنبال اکشن سریع یا مبارزات شدید هستند، "The Last Clockwinder" ممکن است کمی کند و بیش از حد آرام به نظر برسد. همچنین، پس از حل پازلها، ارزش تکرار پذیری بازی ممکن است کاهش یابد، مگر اینکه علاقه به بهبود و بهینهسازی راهحلهای خود داشته باشید. با این حال، مدت زمان بازی برای محتوای پازلی کاملاً مناسب است و تجربه اولیه به خودی خود بسیار ارزشمند است.
"The Last Clockwinder" بیش از یک بازی پازل ساده است؛ این یک تجربه مدیتیشن در مورد خودکارسازی، مهندسی خلاقانه و داستانسرایی لطیف است. با مکانیک اصلی نوآورانهاش، طراحی پازل هوشمندانه، و دنیایی که به زیبایی و دقت طراحی شده است، این بازی جایگاه خود را به عنوان یکی از برجستهترین عناوین پازل برای متا کوئست تثبیت میکند. اگر به دنبال یک بازی واقعیت مجازی هستید که ذهن شما را به چالش بکشد و در عین حال روح شما را آرام کند، این عنوان را از دست ندهید.