زبان جدید واقعیت فضایی

با هر گامی که فناوری واقعیت توسعه‌یافته (XR) برمی‌دارد، نه تنها ابزارهای جدیدی برای تعامل با دنیای دیجیتال به دست می‌آوریم، بلکه در آستانه شکل‌گیری یک "زبان" کاملاً نوین برای این تعاملات قرار می‌گیریم. این زبان، نه از جنس کلمات و جملات سنتی، بلکه از جنس تعاملات فضایی، Gestures (اشارات دست)، نگاه‌ها و آرایش داده‌ها در محیط فیزیکی ماست. مقایسه اخیر بین رویکردهای اپل با Vision Pro و متا با Quest در زمینه نمایش محتوای دیجیتال در فضای واقعی، به وضوح نشان می‌دهد که چگونه این دو غول فناوری در حال تعریف لهجه‌ها و قواعد دستوری متفاوت برای این زبان نوظهور هستند.

برای سال‌ها، واقعیت مجازی ما را به دنیاهای کاملاً مجزا از محیط فیزیکی‌مان می‌برد. تجربه‌ای غرق‌کننده اما ایزوله‌کننده. اما با ظهور فناوری "پاس‌ثرو" (Passthrough)، که به کاربران امکان می‌دهد محیط واقعی خود را از طریق دوربین‌های دستگاه ببینند و محتوای دیجیتال را در آن ادغام کنند، مرزها شروع به محو شدن کرده‌اند. اینجاست که مفهوم "واقعیت ترکیبی" (Mixed Reality) جان می‌گیرد و بستر شکل‌گیری زبان جدید ما می‌شود. این زبان به ما اجازه می‌دهد که نه تنها با صفحه‌نمایش‌های دوبعدی ارتباط برقرار کنیم، بلکه اطلاعات و برنامه‌ها را در هر نقطه از فضای سه‌بعدی اطرافمان قرار دهیم، آن‌ها را جابه‌جا کنیم، و به گونه‌ای با آن‌ها تعامل داشته باشیم که گویی بخشی طبیعی از محیطمان هستند.

رویکرد اپل با Vision Pro، نمونه‌ای بارز از تلاش برای تعریف یک لهجه بسیار دقیق و منظم برای این زبان فضایی است. اپل مفهوم "Mac در فضا" را مطرح کرده است؛ جایی که پنجره‌های برنامه‌ها به صورت ثابت و با وضوح بالا در فضای اطراف کاربر معلق می‌مانند. این پنجره‌ها اغلب به اندازه یک مانیتور فیزیکی هستند و کاربر می‌تواند چندین پنجره را به صورت همزمان در فضای خود بچیند. تأکید بر دقت، ثبات و تجربه بصری بی‌عیب و نقص، واژگان اصلی فرهنگ لغت اپل را تشکیل می‌دهد. در این لهجه، هر پنجره یک موجودیت مستقل با یک موقعیت و ابعاد مشخص در فضا است و تعامل با آن از طریق نگاه و اشارات ظریف دست صورت می‌گیرد. این رویکرد، در واقع یک ترجمه فضایی از محیط دسکتاپ سنتی است که به کاربران اجازه می‌دهد بدون از دست دادن حس کنترل و آشنایی، وارد بعد جدیدی از محاسبات شوند.

در مقابل، متا با Quest خود، مسیری متفاوت، شاید کمی آزمایشی‌تر، اما با پتانسیل‌های بی‌نهایت را در پیش گرفته است. در ابتدا، Quest عمدتاً بر واقعیت مجازی تمرکز داشت، اما به تدریج قابلیت‌های واقعیت ترکیبی خود را توسعه داده است. رویکرد اولیه متا "PC در واقعیت مجازی" بود، اما اکنون به سمت "کامپیوتر فضایی" متمایل شده است. ایده "کانواس بی‌نهایت" (Infinite Canvas) متا، به کاربران اجازه می‌دهد که به جای محدود شدن به پنجره‌های ثابت، برنامه‌ها را به صورت آزادانه‌تر در فضای اطراف خود قرار دهند و آن‌ها را با محیط فیزیکی تعامل دهند. به‌روزرسانی‌های اخیر Quest، قابلیت "پنجره‌های شناور" را معرفی کرده است که به کاربران اجازه می‌دهد برنامه‌های دوبعدی را در فضای سه‌بعدی خود جابه‌جا کنند. این تغییر، از یک محیط "برنامه‌محور" (App-centric) به یک محیط "فضامحور" (Space-centric) اشاره دارد که در آن برنامه‌ها می‌توانند با محیط واقعی کاربر همزیستی داشته باشند.

اینجاست که "زبان جدید" ما شروع به شکل‌گیری می‌کند. **واژگان** این زبان شامل اجسام دیجیتال، رابط‌های کاربری شناور، اشارات دست، حرکات چشم و حتی صداها می‌شود. **دستور زبان** آن، قوانینی است که چگونگی تعامل این واژگان با یکدیگر و با دنیای فیزیکی را تعیین می‌کند. آیا یک پنجره می‌تواند از یک دیوار عبور کند؟ آیا یک شیء مجازی می‌تواند روی یک میز واقعی قرار گیرد؟ چگونه می‌توان چندین شیء را در یک توالی منطقی در فضا چید؟ این قوانین در حال حاضر توسط سازندگان پلتفرم تعریف می‌شوند، اما در آینده، کاربران نیز در شکل‌گیری آن‌ها نقش خواهند داشت.

**ساختار جمله** در این زبان، به معنای ترتیب تعاملات ماست. مثلاً: "نگاه کردن به یک آیکون، اشاره با دست برای انتخاب آن، و کشیدن آن به یک فضای جدید." این یک توالی از اعمال است که یک معنای کامل را در بر می‌گیرد. تفاوت لهجه‌ها در اینجاست که اپل ممکن است بر دقت و ظرافت در هر حرکت تمرکز کند، در حالی که متا ممکن است به سمت سیالیت و سرعت بیشتر در حرکت و تعامل گرایش یابد. این تفاوت‌ها در آینده، سبک‌های مختلفی از کار و زندگی فضایی را ایجاد خواهند کرد.

**معناشناسی** (Semantics) این زبان شاید هیجان‌انگیزترین جنبه آن باشد. معنای چیدمان فضایی داده‌ها چیست؟ قرار دادن تقویم روی دیوار آشپزخانه، نقشه‌ای سه بعدی از یک پروژه روی میز کار، یا یک صفحه چت در گوشه‌ای از اتاق نشیمن، همگی معنای جدیدی به این اطلاعات می‌بخشند. آن‌ها از قید صفحه‌نمایش رها می‌شوند و به بخشی از بافت فضایی و مفهومی زندگی ما تبدیل می‌شوند. این زبان به ما اجازه می‌دهد که اطلاعات را نه تنها بر اساس دسته‌بندی منطقی، بلکه بر اساس ارتباط فضایی و فیزیکی با محیطمان سازماندهی کنیم.

چالش‌های زیادی در مسیر تکامل این زبان جدید وجود دارد. اولاً، **راحتی و ارگونومی** استفاده طولانی مدت از این دستگاه‌ها. ثانیاً، **قابلیت دسترسی** برای همه کاربران با توانایی‌های مختلف. ثالثاً، **استانداردسازی**؛ آیا پنجره‌ای که در Quest می‌بینیم، با همان منطق در Vision Pro رفتار می‌کند؟ اگر این زبان قرار است به یک زبان جهانی تبدیل شود، نیاز به قواعد مشترکی دارد. رابعاً، **بار شناختی**؛ مغز ما چگونه با این حجم از اطلاعات مجازی که در فضای واقعی ادغام شده‌اند، کنار می‌آید؟ آیا با این "زبان" احساس راحتی خواهیم کرد یا دچار سردرگمی می‌شویم؟

فرصت‌های پیش روی این زبان نیز بی‌شمارند. در **محیط کار**، این به معنای فضاهای کاری بی‌نهایت قابل تنظیم است که در آن هر کارمند می‌تواند محیط خود را برای بهره‌وری حداکثری سفارشی کند. در **آموزش**، می‌توانیم در مدل‌های سه بعدی غوطه‌ور شویم، با تاریخ و جغرافیا به صورت فضایی تعامل کنیم و مفاهیم پیچیده را به صورت شهودی درک کنیم. در **سرگرمی**، بازی‌ها و فیلم‌ها از مرزهای صفحه‌نمایش فراتر رفته و به بخشی از اتاق نشیمن ما تبدیل می‌شوند. و شاید از همه مهم‌تر، در **تعاملات اجتماعی**، این زبان می‌تواند به ما اجازه دهد که با دوستان و خانواده‌ای که کیلومترها دور هستند، به گونه‌ای تعامل کنیم که گویی در یک فضای فیزیکی مشترک حضور داریم.

تکامل این "زبان جدید" یک سفر تدریجی خواهد بود. در ابتدا، ممکن است لهجه‌های مختلف (مانند اپل و متا) وجود داشته باشند که هر کدام نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند. اما با گذشت زمان، همانطور که فناوری بالغ می‌شود و کاربران با این شیوه جدید تعامل آشنا می‌شوند، انتظار می‌رود که یک مجموعه از قواعد دستوری و واژگان مشترک پدیدار شود که امکان ارتباط و تعامل یکپارچه‌تر را فراهم می‌کند. این زبان، نه تنها نحوه کار و بازی ما را تغییر خواهد داد، بلکه به طور عمیقی بر نحوه ادراک ما از فضا، اطلاعات و حتی خود واقعیت تأثیر خواهد گذاشت.

در نهایت، ما در آستانه یادگیری و تسلط بر یک "زبان" کاملاً نوین قرار داریم که وعده می‌دهد ارتباط ما با دنیای دیجیتال را از مرزهای صفحه‌نمایش‌های دوبعدی فراتر ببرد. این زبان، ترکیبی از حرکت، نگاه، صدا و اطلاعات فضایی است که به ما امکان می‌دهد واقعیت را به شکلی پویا و شخصی‌سازی شده بازتعریف کنیم. چه از طریق رویکرد دقیق اپل باشد و چه از طریق رویکرد منعطف‌تر متا، مسیر به سوی یک آینده فضایی روشن است و ما تازه در حال یادگیری الفبای این گفتمان جدید هستیم.

اشتراک پست
شما باید وارد شوید برای ارسال نظر
بالا