در Connect، Oculus ردیابی دستی را با نمایشی به نام Elixir نشان داد توسط استودیو VR Magnopus. محل کار، کارگاه جادوگر خارقالعادهای بود که در آن میتوانستم با جادو و جادو بازی کنم.
از همان ابتدا مشخص بود که کل نسخه نمایشی بهطور خاص برای ردیابی دستی طراحی و ساخته شده بود. دمو حول فعل و انفعالات لمس کردن، نوک زدن، و نیشگون گرفتن بود، اما، به ویژه، بدون "نگه داشتن" یا دستکاری مستقیم اشیا به جز در مورد قلم (که انتخاب بسیار هدفمندی است که بعداً در مورد آن صحبت خواهم کرد). تجربهای مانند جعبه شنی است که برای نشان دادن برخی از روشهای استفاده از ردیابی دستی برای تعاملات بازی طراحی شده است. در این تجربه از من خواسته شد که دستانم را به اشیاء مختلف لمس کنم که آنها را از دست انسان به دست های جادویی تبدیل می کند که به من قدرت منحصر به فردی می دهد. با کباب پز که باعث شد دستانم به دست های آتشین تبدیل شوند. سپس وقتی دست آتشم را روی چند شمع تکان دادم، شعله ور شدند. شی دیگری که لمس کردم، دستانم را به دستان موجودی با چنگال های ولورین مانند تبدیل کرد که وقتی اولین بار را انجام دادم بلند شدند. جالب ترین و مبتکرانه ترین این دگرگونی های دست زمانی بود که دستانم را در یک دیگ فرو بردم و آنها به اختاپوس تبدیل شدند. شاخک ها! شاخک ها از انگشتان واقعی من بلندتر بودند و از نظر فیزیکی فعال بودند، بنابراین وقتی انگشتانم را تکان می دادم شاخک ها به شکلی درشت اما به طرز عجیبی رضایت بخش تکان می خوردند. ) در چندین نقطه در طول تجربه از یک ژست «نیشگون گرفتن» استفاده شد که از نقطه نظر طراحی، به عنوان نوعی فشار دادن دکمه مجازی عمل می کرد. به عنوان مثال، بالای دیگ یک دستگاه پخش مایع با یک قطره چکان بود که هنگام فشرده شدن، مایع را به داخل دیگ میپاشید. در جاهای دیگر، یک دم مینیاتوری را می توان با یک نیشگون فشار داد تا شعله روشن شود. از آنجایی که ژست نیشگون گرفتن به طور طبیعی شامل لمس انگشتان شما می شود، نوعی احساس شادی از خود ایجاد می کند که طبیعی تر از فشار دادن یک دکمه مجازی بدون بازخورد است. همه.
به همین دلیل است که قلم جادویی - که در پایان تجربه به من پیشنهاد شد تا نامم را روی یک طومار بزرگ امضا کنم - تنها شیء در تجربه بود که میتوانست مستقیماً نگه داشته شود و دستکاری شود. به طور موثری از همان ژست نیشگون گرفتن قبلی استفاده می کند (بیشتر تکرار یک گرفتن قلم واقعی)، که حس لمسی را ارائه می دهد زیرا در واقع انگشتان خود را لمس می کنید. با حرکاتی مانند ساختن یک مشت یا شکل "C" با دست انجام شده است - کاملاً مبهم باقی مانده است، زیرا فقدان بازخورد کاملاً درست به نظر نمی رسد (بدون ذکر مشکلات با تشخیص مداوم حالت برای جلوگیری از موارد انداختن). با این اوصاف، حتی یک «گرفتن» مبتنی بر ژست که احساس غوطهوری نمیکند، میتواند برای برنامههای غیرسرگرمی که در آن غوطهوری اولویت بالایی ندارد، کاملاً مفید باشد.