در دنیای پرشتاب فناوری، شرکتها اغلب خود را در لبه پرتگاه نوآوری مییابند، جایی که سرمایهگذاریهای عظیم و رؤیاهای بلندپروازانه با واقعیتهای خشن بازار و انتظارات سهامداران روبرو میشوند. یکی از بارزترین نمونههای این قمار بزرگ، بخش "ریلیتی لبز" (Reality Labs) شرکت متا (Meta) است؛ بازوی تحقیق و توسعهای که مسئولیت تحقق رؤیای جاهطلبانه مارک زاکربرگ، مدیرعامل متا، در زمینه متاورس را بر عهده دارد. با وجود ضررهای مالی سرسامآور و درآمدهای ناچیز، متا همچنان مصمم به پیشبرد این پروژه است، وضعیتی که سوالات زیادی را در مورد پایداری، چشمانداز و حتی سلامت این استراتژی برمیانگیزد.
آمار و ارقام حکایت از یک خونریزی مالی بیسابقه دارند. در سهماهه اول سال ۲۰۲۳، بخش ریلیتی لبز متا متحمل ضرر چهار میلیارد دلاری شد. این رقم، شوکه کننده است، اما تنها بخش کوچکی از تصویر بزرگتر را نشان میدهد. در طول سال ۲۰۲۲، ضرر این بخش به ۱۳.۷ میلیارد دلار رسید، و از زمان آغاز گزارشدهی مجزای این بخش در سال ۲۰۲۰، مجموع ضررها از ۳۰ میلیارد دلار فراتر رفته است. این ارقام نه تنها برای سرمایهگذاران، بلکه برای عموم مردم که نظارهگر این پاشنه آشیل مالی هستند، نگرانکننده است. این سرمایهگذاریها در حالی صورت میگیرد که درآمدهای حاصل از فروش هدستهای واقعیت مجازی (VR) و سایر محصولات مرتبط با متاورس، به مراتب ناچیزتر از هزینهها است و نشاندهنده یک عدم توازن عمیق است.
این ارقام، ما را به عمق ماهیت سرمایهگذاریهای بلندمدت میبرد؛ سرمایهگذاریهایی که پتانسیل تغییر پارادایم را دارند اما در کوتاهمدت بازدهی قابل مشاهدهای ندارند. مارک زاکربرگ، بنیانگذار و مدیرعامل متا، قاطعانه بر این باور است که متاورس، پلتفرم محاسباتی بعدی خواهد بود، همانطور که اینترنت و سپس موبایل، انقلابهای دیجیتالی را رقم زدند. او استدلال میکند که برای پیشرو بودن در این زمینه، باید در مراحل اولیه و با ریسک بالا سرمایهگذاری کرد، حتی اگر این کار به معنای از دست دادن مبالغ هنگفت باشد. این دیدگاه، ریشه در تجربه خود زاکربرگ دارد که فیسبوک را در روزهای اولیه از یک پروژه دانشجویی به یک غول شبکههای اجتماعی تبدیل کرد و سپس با سرمایهگذاریهای بهموقع در اینستاگرام و واتساپ، موقعیت خود را در عصر موبایل تثبیت کرد.
با این حال، این استدلال، همیشه در برابر چشمان تیزبین والاستریت و سهامداران قانعکننده نیست. نگرانیها در مورد "سوزاندن پول" (cash burn) و عدم شفافیت در مورد چگونگی بازگشت این سرمایهها در آینده، رو به افزایش است. بسیاری از تحلیلگران و سرمایهگذاران، متاورس را یک "رویاپردازی گرانقیمت" میدانند که در حال حاضر، کاربران واقعی کمی دارد و کاربرد ملموس آن برای عموم مردم هنوز تعریف نشده است. آنها معتقدند که این حجم از سرمایهگذاری میتواند به جای آنکه صرف فناوریهای آیندهنگر شود، برای تقویت کسبوکارهای اصلی و سودآور متا، مانند تبلیغات در فیسبوک و اینستاگرام، یا سرمایهگذاری در حوزههای پربازدهتر و نزدیکتر به واقعیت مانند هوش مصنوعی، مورد استفاده قرار گیرد.
انتقادات تنها به جنبههای مالی محدود نمیشود. چالشهای فنی و فرهنگی نیز در مسیر تحقق متاورس، چشمگیر هستند. واقعیت مجازی و واقعیت افزوده هنوز به سطح بلوغی نرسیدهاند که بتوانند تجربهای کاملاً فراگیر و بینقص را ارائه دهند. هدستها گرانقیمت، دستوپاگیر و اغلب ناراحتکننده هستند. محتوای جذاب و کاربردی که بتواند میلیونها کاربر را به خود جلب کند، هنوز در مراحل ابتدایی توسعه است. علاوه بر این، جنبههای اجتماعی و روانشناختی گذراندن زمان قابل توجهی در دنیاهای مجازی، هنوز به طور کامل بررسی نشدهاند و نگرانیهایی در مورد انزوای اجتماعی و اثرات آن بر سلامت روان وجود دارد.
زاکربرگ در مواجهه با این انتقادات، رویکردی ثابتقدم را پیش گرفته است. او بارها تاکید کرده که توسعه یک پلتفرم جدید، دههها زمان میبرد و نیازمند سرمایهگذاریهای پایدار است. او مثالهایی از شرکتهایی مانند آمازون و تسلا را میآورد که در سالهای اولیه فعالیت خود، متحمل ضررهای سنگینی شدند اما در نهایت به دلیل دیدگاه بلندمدت مدیرانشان، به موفقیتهای چشمگیری دست یافتند. این دیدگاه، نشاندهنده یک قمار استراتژیک است که در صورت موفقیت، میتواند متا را در موقعیت بیرقیبی در آینده دیجیتال قرار دهد، اما در صورت شکست، میتواند عواقب جبرانناپذیری برای شرکت داشته باشد.
جالب توجه است که در کنار اصرار بر متاورس، متا اخیراً تمرکز خود را بر روی هوش مصنوعی نیز افزایش داده است. این تغییر در اولویتها، میتواند به چندین شکل تعبیر شود: شاید متا در حال تنوع بخشیدن به سبد سرمایهگذاریهای آیندهنگر خود است تا ریسک را کاهش دهد؛ یا شاید هوش مصنوعی را به عنوان یک تکنولوژی مکمل و اساسی برای خود متاورس میبیند؛ یا حتی ممکن است این حرکت، نشانهای از تعدیل استراتژی در مواجهه با واقعیتهای بازار باشد که هوش مصنوعی را در حال حاضر، فناوری با پتانسیل بازگشت سرمایه کوتاهمدتتر میبیند.
سوال اساسی اینجاست که آیا متاورس صرفاً یک فانتزی گرانقیمت است یا واقعاً آینده اینترنت را شکل خواهد داد؟ پاسخ به این سوال، به عوامل متعددی بستگی دارد: پیشرفتهای تکنولوژیکی در سختافزار و نرمافزار، ایجاد محتوای جذاب و کاربردی که فراتر از بازیها باشد، و البته، پذیرش عمومی و آمادگی مردم برای گذراندن بخشهای بیشتری از زندگی خود در دنیاهای مجازی. اگر متا بتواند این چالشها را پشت سر بگذارد، متاورس میتواند انقلابی در نحوه تعامل ما با یکدیگر، کار کردن، آموزش دیدن و سرگرم شدن ایجاد کند.
تصور کنید جهانی را که در آن جلسات کاری در فضاهای مجازی واقعگرایانه برگزار میشوند، پزشکان از راه دور بیماران را معاینه میکنند، دانشآموزان در محیطهای آموزشی شبیهسازی شده درس میخوانند و کنسرتها و رویدادهای اجتماعی در مقیاسهای جهانی در فضاهای دیجیتال اتفاق میافتند. این همان چشماندازی است که زاکربرگ و تیمش در ریلیتی لبز در پی آن هستند. اما رسیدن به این نقطه، مستلزم غلبه بر موانع عظیم فنی، اقتصادی و اجتماعی است. این مسیر، پر از ابهامات و نقاط ناشناخته است که هر گام در آن، یک ماجراجویی فناورانه محسوب میشود. از سوی دیگر، رقابت در این حوزه نیز در حال افزایش است و شرکتهای دیگر نیز به تدریج وارد این عرصه میشوند که فشار بیشتری بر متا برای نوآوری و پیشتازی وارد میکند.
در نهایت، داستان ریلیتی لبز و سرمایهگذاریهای متاورس، نمونهای بارز از تنش بین رؤیاهای بزرگ و واقعیتهای مالی است. مارک زاکربرگ، با پافشاری بر دیدگاه بلندمدت خود، در حال انجام یک شرطبندی جسورانه است که یا میتواند او را به عنوان یک پیشگام فناورانه در تاریخ ثبت کند، یا به عنوان کسی که میلیاردها دلار را صرف یک آرزوی دستنیافتنی کرده است. این سرمایهگذاریهای عظیم و بیسابقه، نه تنها آینده متا را شکل خواهند داد، بلکه میتوانند مسیر توسعه کلی فناوریهای واقعیت فراگیر را نیز تعیین کنند. شکست یا موفقیت این پروژه، پیامدهای گستردهای برای اکوسیستم استارتاپها، سرمایهگذاران و حتی مصرفکنندگان در سراسر جهان خواهد داشت. آنچه مسلم است، جهان فناوری با دقت تمام، گامهای بعدی متا را زیر نظر دارد، چرا که نتایج این قمار بزرگ، فراتر از ترازنامه یک شرکت، به آینده تعاملات انسانی در عصر دیجیتال گره خورده است.